درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید سلام و احترام خدمت شما عزیزان بازدید کننده! با اظهار سپاس از بازدید تان، لطفاً برای هرچه بهتر شدن وبلاگ من، مرا از نظرات، پیشنهادات و انتقادات سالم تان بهره مند سازید. تشکر کامران kamran.8194@yahoo.com



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 62
بازدید دیروز : 14
بازدید هفته : 62
بازدید ماه : 221
بازدید کل : 248026
تعداد مطالب : 128
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1



امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه

اسما خداوند متعال %

« ارسال برای دوستان »
نام شما :
ایمیل شما :
نام دوست شما:
ایمیل دوست شما:

Powered by ParsTools
لطفاً این صفحه را با دوستان تان به اشتراک بگذارید 32 کلمه

Speed test

 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ این صفحه را به اشتراک بگذارید
بهارســـــــــــــــــــــــتان
علمی، فرهنگی، اسلامی، تفریحی، ورزشی
شنبه 28 اسفند 1389برچسب:, :: 8:13 ::  نويسنده : کامران

مخفی نمودن یک فایل از طریق RUN:

برای مخفی نمودن یک فایل ابتدا در Run  نوشته کنید

 attrib C:\picture +h

یعنی اول نوشته کنید attrib و بعداً آدرس و نام فایل مورد  نظر را نوشته کرده و بعداً برای مخفی نمودن +hو برای نشان دادن فایل –h نوشته کرده انتر کنید.

 

 

 



شنبه 28 اسفند 1389برچسب:, :: 8:10 ::  نويسنده : کامران

1-      یک text Document  در روی صفحه دسکتاپ تان ایجاد کرده و کود زیر را در  آن کاپی کنید و شما باید بجای نام های که در این کد است نام کاربر مورد نظر خود را نوشته بکنید.

Net user ahmad /delete

Net user karim /delete

Net user Nastoh /delete

Net user Mahdi /delete

Net user Ali 1234 /delete

Net user Fardin /delete

2-      و فایل تان را بنام delete user.bat  در محل مورد نظر تان ذخیره کنید.

3-      و فایل را ببندید و روی آیکن فایل مورد نظر دوبار کلیک کنید تا فایل باز شود خواهید که کاربران مورد نظر حذف شده اند.

اگر بخواهید که فقط یک کاربر ایجاد و یا کاربری را حذف کنید میتوانید اینکار را در RUN  انجام بدهید برای باز کردن RUN کلید Winkey+R را بگیرید و از این کود ها برای ایجاد و یا حذف کاربر استفاده کنید.

و اگر خواسته باشید که ببنید چند تا کاربر در  کامپیوتر شما ایجاد شده است شما باید به مسیر Start menu>Run>CMD

رفته و این کد Net userm  را نوشته کرده کلید Enter  را بزنید.

کامگار  باشید.

 



شنبه 28 اسفند 1389برچسب:, :: 8:2 ::  نويسنده : کامران

دستور:

1-      در صفحه دسکتاپ تان راست کلیک کنید                      New>Text Document

و کد زیر را داخل آن کاپی کنید و نام ها و پسورد ها را به دلخواه خود تغییر دهید.

Net user ahmad 123 /add

Net user karim 123 /add

Net user Nastoh 123 /add

Net user Mahdi 123 /add

Net user Ali 1234 /add

Net user Fardin 123 /add

2-      و فایل را بنام user.bat در محل دلخواه تان ذخیره کنید.

3-      فایل را ببندید و روی آیکن user.bat  دوبار کلیک کنید. کاربر ایجاد شد.

پیروز باشید.

لطفاً نظر بدهید نظر!

 



شنبه 21 اسفند 1389برچسب:, :: 13:33 ::  نويسنده : کامران

 

برای تماشای بقیه تصاویر به ادامه مطلب بروید. ممنون از بازدید تان. نظر یادتون نره



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 18 اسفند 1389برچسب:, :: 10:39 ::  نويسنده : کامران

surreal art by pixelnase

surreal art by azrainman

لطفاءً برای تماشای بقیه تصاویر دیدنی به ادامه مطلب کلیک کنید. تشکر از بازدید تان نظر یادتون نره.



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 18 اسفند 1389برچسب:, :: 9:46 ::  نويسنده : کامران

برای تماشای بقیه تصاویر زیبا به ادامه مطلب بروید. تشکر



ادامه مطلب ...


دو شنبه 16 اسفند 1389برچسب:, :: 14:12 ::  نويسنده : کامران

ای عجب! این راه نه راه خداست
زانکه در آن اهرمنی رهنماست
قافله بس رفت از این راه، لیک
کس نشد آگاه که مقصد کجاست
راهروانی که درین معبرند
فکرتشان یکسره آز و هواست
ای رمه، این دره چراگاه نیست
ای بره، این گرگ بسی ناشتاست
تا تو ز بیغوله گذر میکنی
رهزن طرار تو را در قفاست
دیده ببندی و درافتی بچاه
این گنه تست، نه حکم قضاست
لقمهٔ سالوس کرا سیر کرد
چند بر این لقمه تو را اشتهاست
نفس، بسی وام گرفت و نداد
وام تو چون باز دهد؟ بینواست
خانهٔ جان هرچه توانی بساز
هرچه توان ساخت درین یک بناست
کعبهٔ دل مسکن شیطان مکن
پاک کن این خانه که جای خداست
پیرو دیوانه شدن ز ابلهی است
موعظت دیو شنیدن خطاست
تا بودت شمع حقیقت بدست
راه تو هرجا که روی روشناست
تا تو قفس سازی و شکر خری
طوطیک وقت ز دامت رهاست
حمله نیارد بتو ثعبان دهر
تا چو کلیمی تو و دینت عصاست
ای گل نوزاد فسرده مباش
زانکه تو را اول نشو و نماست
طائر جانرا چه کنی لاشخوار
نزد کلاغش چه نشانی؟ هماست
کاهلیت خسته و رنجور کرد
درد تو دردیست که کارش دواست
چاره کن آزردگی آز را
تا که بدکان عمل مومیاست
روی و ریا را مکن آئین خویش
هرچه فساد است ز روی و ریاست
شوخ‌تن و جامه چه شوئی همی
این دل آلوده به کارت گواست
پای تو همواره براه کج است
دست تو هر شام و سحر بر دعاست
چشم تو بر دفتر تحقیق، لیک
گوش تو بر بیهده و ناسزاست
بار خود از دوش برافکنده‌ای
پشت تو از پشتهٔ شیطان دوتاست
نان تو گه سنگ بود گاه خاک
تا به تنور تو هوی نانواست
ورطه و سیلاب نداری به پیش
تا خردت کشتی و جان ناخداست
قصر دل‌افروز روان محکم است
کلبهٔ تن را چه ثبات و بقاست
جان بتو هرچند دهد منعم است
تن ز تو هرچند ستاند گداست
روغن قندیل تو آبست و بس
تیرگی بزم تو بیش از ضیاست
منزل غولان ز چه شد منزلت
گر ره تو از ره ایشان جداست
جهل بلندی نپسندد، چه است
عجب سلامت نپذیرد، بلاست
آنچه که دوران نخرد یکدلیست
آنچه که ایام ندارد وفاست
دزد شد این شحنهٔ بی نام و ننگ
دزد کی از دزد کند بازخواست
نزد تو چون سرد شود؟ آتش است
از تو چرا درگذرد؟ اژدهاست
وقت گرانمایه و عمر عزیز
طعمهٔ سال و مه و صبح و مساست
از چه همی کاهدمان روز و شب
گر که نه ما گندم و چرخ آسیاست
گر که یمی هست، در آخر نمی‌است
گر که بنائی است، در آخر هباست
ما بره آز و هوی سائلیم
مورچه در خانهٔ خود پادشاست
خیمه ز دستیم و گه رفتن است
غرق شدستیم و زمان شناست
گلبن معنی نتوانی نشاند
تا که درین باغچه خار و گیاست
کشور جان تو چو ویرانه‌ایست
ملک دلت چون ده بی روستاست
شعر من آینهٔ کردار تست
ناید از آئینه بجز حرف راست
روشنی اندوز که دلرا خوشی است
معرفت آموز که جانرا غذاست
پایهٔ قصر هنر و فضل را
عقل نداند ز کجا ابتداست
پردهٔ الوان هوی را بدر
تا بپس پرده ببینی چهاست
به که بجوی و جر دانش چرد
آهوی جانست که اندر چراست
خیره ز هر پویه ز میدان مرو
با فلک پیر ترا کارهاست
اطلس نساج هوی و هوس
چون گه تحقیق رسد بوریاست
بیهده، پروین در دانش مزن
با تو درین خانه چه کس آشناست
 شاعر: پروین اعتصامی
 

دانلود فایل صوتی شعر فوق:

حجم:             4.39mb

لینک دانلود:     دانلود

 



دو شنبه 16 اسفند 1389برچسب:, :: 13:40 ::  نويسنده : کامران

آهوی روزگار نه آهوست، اژدر است
آب هوی و حرص نه آبست، آذر است
زاغ سپهر، گوهر پاک بسی وجود
بنهفت زیر خاک و ندانست گوهر است
در مهد نفس، چند نهی طفل روح را
این گاهواره رادکش و سفله‌پرور است
هر کس ز آز روی نهفت از بلا رهید
آنکو فقیر کرد هوای را توانگر است
در رزمگاه تیرهٔ آلودگان نفس
روشندل آنکه نیکی و پاکیش مغفر است
در نار جهل از چه فکندیش، این دلست
در پای دیو از چه نهادیش، این سر است
شمشیرهاست آخته زین نیلگون نیام
خونابه‌هانهفته در این کهنه ساغر است
تا در رگ تو مانده یکی قطره خون بجای
در دست آز از پی فصد تو نشتر است
همواره دید و تیره نگشت، این چه دیده‌ایست
پیوسته کشت و کندنگشت، این چه خنجر است
دانی چه گفت نفس بگمراه تیه خویش:
زین راه بازگرد، گرت راه دیگر است
در دفتر ضمیر، چو ابلیس خط نوشت
آلوده گشت هرچه بطومار و دفتر است
مینا فروش چرخ ز مینا هر آنچه ساخت
سوگند یاد کرد که یاقوت احمر است
از سنگ اهرمن نتوان داشت ایمنی
تا بر درخت بارور زندگی بر است
 
شاعر: پروین اعتصامی

دانلود فایل صوتی شعر فوق:

حجم:             1.59mb

لینک دانلود:    دانلود



دو شنبه 16 اسفند 1389برچسب:, :: 12:37 ::  نويسنده : کامران

ای دل، فلک سفله کجمدار است
صد بیم خزانش بهر بهار است
باغی که در آن آشیانه کردی
منزلگه صیاد جانشکار است
از بدسری روزگار بی باک
غمگین مشو ایدوست، روزگار است
یغماگر افلاک، سخت بازوست
دردی کش ایام، هوشیار است
افسانهٔ نوشیروان و دارا
ورد سحر قمری و هزار است
ز ایوان مدائن هنوز پیدا
بس قصهٔ پنهان و آشکار است
اورنگ شهی بین که پاسبانش
زاغ و زغن و گور و سوسمار است
بیغولهٔ غولان چرا بدینسان
آن کاخ همایون زرنگار است
از نالهٔ نی قصه‌ای فراگیر
بس نکته در آن ناله‌های زار است
در موسم گل، ابر نوبهاری
بر سرو و گل و لاله اشکبار است
آورده ز فصل بهار پیغام
این سبزه که بر طرف جویبار است
در رهگذر سیل، خانه کردن
بیرون شدن از خط اعتبار است
تعویذ بجوی از درستکاری
اهریمن ایام نابکار است
آشفته و مستیم و بر گذرگاه
سنگ و چه و دریا و کوهسار است
دل گرسنه ماندست و روح ناهار
تن را غم تدبیر احتکار است
آن شحنه که کالا ربود دزد است
آن نور که کاشانه سوخت نار است
خوش آنکه ز حصن جهان برونست
شاد آنکه بچشم زمانه خوار است
از قلهٔ این بیمناک کهسار
خونابه روان همچو آبشار است
بار جسد از دوش جان فرو نه
آزاده روان تو زیر بار است
این گوهر یکتای عالم افروز
در خاک بدینگونه خاکسار است
فردا ز تو ناید توان امروز
رو کار کن اکنون که وقت کار است
همت گهر وقت را ترازوست
طاعت شتر نفس را مهار است
در دوک امل ریسمان نگردد
آن پنبه که همسایهٔ شرار است
کالا مبر ای سودگر بهمراه
کاین راه نه ایمن ز گیر و دار است
ای روح سبک بر سپهر برپر
کاین جسم گران عاقبت غبار است
بس کن به فراز و نشیب جستن
این رسم و ره اسب بی فسار است
طوطی نکند میل سوی مردار
این عادت مرغان لاشخوار است
هرچند که ماهر بود فسونگر
فرجام هلاکش ز نیش مار است
عمر گذران را تبه مگردان
بعد از تو مه و هفته بیشمار است
زندانی وقت عزیز، ای دل
همواره در اندیشهٔ فرار است
از جهل مسوزش بروز روشن
ای بیخبر، این شمع شام تار است
کفتار گرسنه چه میشناسد
کهو بره پروار یا نزار است
بیهوده مکوش ای طبیب دیگر
بیمار تو در حال احتضار است
باید که چراغی بدست گیرد
در نیمه‌شب آنکس که رهگذار است
امسال چنان کن که سود یابی
اندوهت اگر از زیان پار است
آسایش صد سال زندگانی
خوشنودی روزی سه و چهار است
بار و بنهٔ مردمی هنر شد
بار تو گهی عیب و گاه عار است
اندیشه کن از فقر و تنگدستی
ای آنکه فقیریت در جوار است
گلچین مشو ایدوست کاندرین باغ
یک غنچه جلیس هزار خار است
بیچاره در افتد، زبون دهد جان
صیدی که در این دامگه دچار است
بیش از همه با خویشتن کند بد
آنکس که بدخلق خواستار است
ای راهنورد ره حقیقت
هشدار که دیوت رکابدار است
ای دوست، مجازات مستی شب
هنگام سحر، سستی خمار است
آنکس که از این چاه ژرف تیره
با سعی و عمل رست، رستگار است
یک گوهر معنی ز کان حکمت
در گوش، چو فرخنده گوشوار است
هرجا که هنرمند رفت گو رو
گر کابل و گر چین و قندهار است
فضل است که سرمایهٔ بزرگی است
علم است که بنیاد افتخار است
کس را نرساند چرا بمنزل
گر توسن افلاک راهوار است
یکدل نشود ای فقیه با کس
آنرا که دل و دیده صد هزار است
چون با دگران نیست سازگاریش
با تو مشو ایمن که سازگار است
از ساحل تن گر کناره گیری
سود تو درین بحر بی کنار است
از بنده جز آلودگی چه خیزد
پاکی صفت آفریدگار است
از خون جگر، نافه پروراندن
تنها هنر آهوی تتار است
ز ابلیس ره خود مپرس گرچه
در بادیهٔ کعبه رهسپار است
پیراهن یوسف چرا نیارند
یعقوب بکنعان در انتظار است
بیدار شو ای گوهری که انکشت
در جایگاه در شاهوار است
گفتار تو همواره از تو، پروین
در صفحهٔ ایام یادگار است
شاعر: پروین اعتصامی

دانلود فایل صوتی  شعر  فوق:

حجم:         5.04mb

لینک دانلود:  دانلود



دو شنبه 16 اسفند 1389برچسب:, :: 12:31 ::  نويسنده : کامران

ای کنده سیل فتنه ز بنیادت
وی داده باد حادثه بر بادت
در دام روزگار چرا چونان
شد پایبند، خاطر آزادت
تنها نه خفتن است و تن آسانی
مقصود ز آفرینش و ایجادت
نفس تو گمره است و همی ترسم
گمره شوی، چو او کند ارشادت
دل خسرو تن است، چو ویران شد
ویرانه‌ای چسان کند آبادت
غافل بزیر گنبد فیروزه
بگذشت سال عمر ز هفتادت
بس روزگار رفت به پیروزی
با تیرماه و بهمن و خردادت
هر هفته و مهی که به پیش آمد
بر پیشباز مرگ فرستادت
داری سفر به پیش و همی بینم
بی رهنما و راحله و زادت
کرد آرزو پرستی و خود بینی
بیگانه از خدای، چو شدادت
تا از جهان سفله نه‌ای فارغ
هرگز نخواند اهل خرد رادت
این کور دل عجوزهٔ بی شفقت
چون طعمه بهر گرگ اجل زادت
روزیت دوست گشت و شبی دشمن
گاهی نژند کرد و گهی شادت
ای بس ره امید که بربستت
ای بس در فریب که بگشادت
هستی تو چون کبوتر کی مسکین
بازی چنین قوی شده صیادت
پروین، نهفته دیویت آموزد
دیو زمانه، گر شود استادت

شاعر : پروین اعتصامی

دانلود فایل صوتی شعر فوق:

حجم:          1.43mb

لینک دانلود:  دانلود
 
 



دو شنبه 16 اسفند 1389برچسب:, :: 12:22 ::  نويسنده : کامران

یکی پرسید از سقراط کز مردن چه خواندستی
بگفت ای بیخبر، مرگ از چه نامی زندگانی را
اگر زین خاکدان پست روزی بر پری بینی
که گردونها و گیتی‌هاست ملک آن جهانی را
چراغ روشن جانرا مکن در حصن تن پنهان
مپیچ اندر میان خرقه، این یاقوت کانی را
مخسب آسوده ای برنا که اندر نوبت پیری
به حسرت یاد خواهی کرد ایام جوانی را
به چشم معرفت در راه بین آنگاه سالک شو
که خواب آلوده نتوان یافت عمر جاودانی را
ز بس مدهوش افتادی تو در ویرانه گیتی
بحیلت دیو برد این گنجهای رایگانی را
دلت هرگز نمیگشت این چنین آلوده و تیره
اگر چشم تو میدانست شرط پاسبانی را
متاع راستی پیش آر و کالای نکوکاری
من از هر کار بهتر دیدم این بازارگانی را
بهل صباغ گیتی را که در یک خم زند آخر
سپید و زرد و مشکین و کبود و ارغوانی را
حقیقت را نخواهی دید جز با دیدهٔ معنی
نخواهی یافتن در دفتر دیو این معانی را
بزرگانی که بر شالودهٔ جان ساختند ایوان
خریداری نکردند این سرای استخوانی را
اگر صد قرن شاگردی کنی در مکتب گیتی
نیاموزی ازین بی مهر درس مهربانی را
بمهمانخانهٔ آز و هوی جز لاشه چیزی نیست
برای لاشخواران واگذار این میهمانی را
بسی پوسیده و ارزان گران بفروخت اهریمن
دلیل بهتری نتوان شمردن هر گرانی را
ز شیطان بدگمان بودن نوید نیک فرجامیست
چو خون در هر رگی باید دواند این بدگمانی را
نهفته نفس سوی مخزن هستی رهی دارد
نهانی شحنه‌ای میباید این دزد نهانی را
چو دیوان هر نشان و نام میپرسند و میجویند
همان بهتر که بگزینیم بی نام و نشانی را
تمام کارهای ما نمیبودند بیهوده
اگر در کار می‌بستیم روزی کاردانی را
هزاران دانه افشاندیم و یک گل زانمیان نشکفت
بشورستان تبه کردیم رنج باغبانی را
بگرداندیم روی از نور و بنشستیم با ظلمت
رها کردیم باقی را و بگرفتیم فانی را
شبان آز را با گلهٔ پرهیز انسی نیست
بگرگی ناگهان خواهد بدل کردن شبانی را
همه باد بروت است اندرین طبع نکوهیده
بسیلی سرخ کردستیم روی زعفرانی را
بجای پرده تقوی که عیب جان بپوشاند
ز جسم آویختیم این پرده‌های پرنیانی را
چراغ آسمانی بود عقل اندر سر خاکی
ز باد عجب کشتیم این چراغ آسمانی را
بیفشاندیم جان! اما به قربانگاه خودبینی
چه حاصل بود جز ننگ و فساد این جانفشانی را
چرا بایست در هر پرتگه مرکب دوانیدن
چه فرجامی است غیر از اوفتادن بدعنانی را
شراب گمرهی را میشکستیم ار خم و ساغر
بپایان میرساندیم این خمار و سرگرانی را
نشان پای روباه است اندر قلعهٔ امکان
بپر چون طائر دولت، رها کن ماکیانی را
تو گه سرگشتهٔ جهلی و گه گم گشتهٔ غفلت
سر و سامان که خواهد داد این بی خانمانی را
ز تیغ حرص، جان هر لحظه‌ای صد بار میمیرد
تو علت گشته‌ای این مرگهای ناگهانی را
رحیل کاروان وقت می‌بینند بیداران
برای خفتگان میزن درای کاروانی را
در آن دیوان که حق حاکم شد و دست و زبان شاهد
نخواهد بود بازار و بها چیره‌زبانی را
نباید تاخت بر بیچارگان روز توانائی
بخاطر داشت باید روزگار ناتوانی را
تو نیز از قصه‌های روزگار باستان گردی
بخوان از بهر عبرت قصه‌های باستانی را
پرند عمر یک ابریشم و صد ریسمان دارد
ز انده تار باید کرد پود شادمانی را
یکی زین سفره نان خشک برد آن دیگری حلوا
قضا گوئی نمیدانست رسم میزبانی را
معایب را نمیشوئی، مکارم را نمیجوئی
فضیلت میشماری سرخوشی و کامرانی را
مکن روشن‌روان را خیره انباز سیه‌رائی
که نسبت نیست باتیره‌دلی روشن روانی را
درافتادی چو با شمشیر نفس و در نیفتادی
بمیدانها توانی کار بست این پهلوانی را
بباید کاشتن در باغ جان از هر گلی، پروین
بر این گلزار راهی نیست باد مهرگانی را
 شاعر: پروین اعتصامی
 

دانلود فایل صوتی شعر فوق:

حجم:     4.73mb

دانلود:     دانلود



دو شنبه 16 اسفند 1389برچسب:, :: 12:11 ::  نويسنده : کامران


رهائیت باید، رها کن جهانرا
نگهدار ز آلودگی پاک جانرا
بسر برشو این گنبد آبگون را
بهم بشکن این طبل خالی میانرا
گذشتنگه است این سرای سپنجی
برو باز جو دولت جاودانرا
زهر باد، چون گرد منما بلندی
که پست است همت، بلند آسمانرا
برود اندرون، خانه عاقل نسازد
که ویران کند سیل آن خانمانرا
چه آسان بدامت درافکند گیتی
چه ارزان گرفت از تو عمر گرانرا
ترا پاسبان است چشم تو و من
همی خفته می‌بینم این پاسبانرا
سمند تو زی پرتگاه از چه پوید
ببین تا بدست که دادی عنانرا
ره و رسم بازارگانی چه دانی
تو کز سود نشناختستی زیانرا
یکی کشتی از دانش و عزم باید
چنین بحر پر وحشت بیکرانرا
زمینت چو اژدر بناگه ببلعد
تو باری غنیمت شمار این زمانرا
فروغی ده این دیدهٔ کم ضیا را
توانا کن این خاطر ناتوانرا
تو ای سالیان خفته، بگشای چشمی
تو ای گمشده، بازجو کاروانرا
مفرسای با تیره‌رائی درون را
میالای با ژاژخائی دهانرا
ز خوان جهان هر که را یک نواله
بدادند و آنگه ربودند خوانرا
به بستان جان تا گلی هست، پروین
تو خود باغبانی کن این بوستانرا

شاعر: پروین اعتصامی

دانلود فایل صوتی شعر فوق با صدای زیبا.

سایز:            1.46mb  

لینک دانلود:   دانلود
 
 



یک شنبه 15 اسفند 1389برچسب:, :: 10:49 ::  نويسنده : کامران

برای تماشای بقیه تصاویر زیبا به ادامه مطلب کلیک کنید تشکر.



ادامه مطلب ...


شنبه 14 اسفند 1389برچسب:, :: 10:17 ::  نويسنده : کامران

این ترفند همون طور که از اسمش معلومه به این کار میاد که پوشه ای رو که بسیار مورد علاقه شماست رو به یک درایو تبدیل کنید تا سریعا در My Computer در دسترس شما باشه ، پس ترفند به درد بخوریه!

1- ابتدا دکمه
Start را زده و گزینه Run را انتخاب کنید .
2- در پنجره
Run عبارت Cmd را بنویسید و روی ok کلیک کنید .
3- در پنجره ای که براتون باز میشه عبارت مقابل را بنویسید :
Subst [drive_name:][path_of_folder]
rبه جای New_drive نام درایو جدید را تایپ کنید مثل z: و به جای Path_Of_Folder نام پوشه ای را که میخواهید همانند درایو فرض شود را وارد کنید .
مثلا اگر میخواهید پوشه
naslejavan که در درایو D قرار دارد را درایو z فرض کنید فرمان زیر را وارد کنید :Subst z: "D:naslejavan"l
فقط یادتون باشه که مسیر را داخل " " قرار دهید و نام درایوی هم که انتخاب میکنید با نام درایوهای
MyComputer یکی نباشد

جهت پاک کردن درایوهای مجازی که از این طریق درست میشوند میتوان از دستور زیر استفاده کرد:
Subst [Drive:] /D 
 



ممكنه كه براي شما پيش آمده باشه كه يك سري تنظيمات خاص را انجام داده ايد و يا اين كه نمي خواهيد كسي قسمت Show All File را دستكاري كند ؟
در اين گونه موارد چه ميكنيد؟
پسورد ميگذاريد؟ (روي ست آپ ،روي ويندوز) اگر طرفتان آشنا بود چي؟يا اين كه كامپيوتر چند كاربره بود چه؟
خوب به راحتي ميتوانيد اين قسمت را پنهان كنيد تا راحت به كارتان ادامه دهيد!!
براي اين كار به قسمت
Run برويد و تايپ كنيد : gpedit.msc و اينتر را فشار دهيد .
پنجره
Group Policy برايتان باز ميشود .حال مسير زير را طي كنيد :
User Configuration /Administrative Tamplate/ Windows Components/Windows Explorer
به مرحله آخر كه رسيديد گزينه هاي سمت راست منو را نگاه كنيد و از بين آنها اين گزينه (گزينه 2 ) را انتخاب كنيد:
Removes the Folder Options item from all Windows Explorer menus
حال 2 بار بروي آن كليك كنيد و از منوي باز شده گزينه
Disable را انتخاب كنيد

 

 

 



در ویندوز XP قابلیتی وجود دارد که کمتر کسی از آن اطلاع دارد. با استفاده از این قابلیت شما میتوانید کاری کنید که پس از عمل Logoff پنجره هایی که در هنگام این عمل در ویندوز باز بوده اند مجددأ به طور خودکار باز شوند. بدین وسیله دیگر نگرانی از بابت اینکه پس از Logoff پنجره های باز مانده خود را از دست داده اید ندارید.

برای این کار:
ابتدا وارد
My Computer شوید.
سپس از منوی بالا ، وارد
Tools شده و گزینه Folder Option را برگزنید.
در پنجره باز شده به تب
View بروید.
حالا تیک گزینه
Restore Previous Folder Windows at Login را بزنید (برای پیدا کردن این گزینه از Scroll Bar استفاده کنید.)
در پایان تمام پنجره ها را
OK کرده و خارج شوید.



شنبه 14 اسفند 1389برچسب:, :: 9:43 ::  نويسنده : کامران

شايد تاکنون برای شما اين سوال مطرح شده باشد که  علت افت ناگهانی سرعت کامپيوتر و  کند کار کردن آن چيست و برای بهبود و يا افزايش سرعت آن می بايست چه اقدام و يا اقداماتی را انجام داد ؟ پاسخ به سوال فوق متغير بوده و ممکن است دلايل متعددی در اين رابطه وجود داشته باشد . در برخی موارد ممکن است با رعايت برخی نکات ساده در خصوص نحوه نگهداری سيستم مشکل برطرف گردد و در موارد ديگر ممکن است مجبور به ارتقاء سيستم و يا تعويض قطعات مسئله دار  گرديم . در این ترفند قصد داریم به برخی نکات اوليه به منظور بهبود کارآئی سيستم اشاره کنیم.

برای خوانده این مطلب به ادامه مطلب کلیک کنید.



ادامه مطلب ...


شنبه 14 اسفند 1389برچسب:, :: 9:40 ::  نويسنده : کامران

با استفاده از ترفندی که به شما معرفی خواهیم کرد میتوانید بدون نیاز به انجام عمل خاصی و تنها با یک عمل کوچک به میزان قابل توجهی سرعت کار با محیط ویندوزتان را بهبود ببخشید.

در قسمت
Run تایپ کنید regedit تا وارد محیط رجیستری شوید.
به آدرس مقابل بروید:
HKEY_LOCAL_MACHINE/Software/Microsoft/Windows/CurrentVersion/Explorer/RemoteComputer/NameSpace
در سمت چپ و در زير شاخه هاي
NameSpace به دنبال شاخه{D6277990-4C6A-11CF-8D87-00AA0060F5BF} بگرديد.
در پایان بعد از انتخاب اين شاخه آن را با زدن كليد
delete حذف كنيد.
 



شنبه 14 اسفند 1389برچسب:, :: 9:36 ::  نويسنده : کامران

با استفاده از ترفندی که به شما معرفی خواهیم کرد میتوانید بدون استفاده ازنرم افزار خاصی فایل هایی که در ویندوز XP شما دچار مشکل شده اند را به طور کامل بازیابی کنید و فایلهای سالم را به طور اتوماتیک جایگزین فایلهای معیوب نمایید.

بدین منظور:
در ويندوز
XP و در Run تايپ کنيد cmd و Enter را بزنيد تا وارد محيط Command Prompt شويد.
سپس با استفاده از دستورات
Dos وارد شاخه C:WindowsSystem32 شوید. در آن قسمت تایپ کنید: sfc /scannow و Enter را بزنید.
در اين لحظه از شما درخواست ميشود که
CD ويندوز XP را درون درايو قرار دهيد و بعد دکمه Retry را فشار دهيد. سپس برنامه تمام فايلهای سيستمی شما را چک ميکند و به طور اتوماتيک فايلهای معيوب را تعويض می نماید.



شنبه 14 اسفند 1389برچسب:, :: 9:31 ::  نويسنده : کامران

با تايپ خط فرمان زير در خط فرمان Run مي توانيد يك يوزر جديد در كمتر از 5 ثانيه ايجاد كنيد و ديگر نيازي به رفتن به كنترل پنل و ... نيست.
دستور مقابل را در كادر
Run تايپ كنيد (اين دستور كاربر را ايجاد مي كند):

Net User moradi 1234 /add
به همين سادگي. نام كاربري كه من مثال زدم
moradi و پسوردش 1234 هستش. حالا اگه مي خواييد گروهش رو هم مشخص كنيد دستور مقابل را تايپ كنيد:

 Net User Localgroup Administartor ALI /add
با اين دستور من كاربرم رو به گروه كابران.
Admin اضافه كردم.

 



شنبه 14 اسفند 1389برچسب:, :: 9:22 ::  نويسنده : کامران

در اين ترفند جالب شما به عنوان سرپرست (Admin) مى توانيد براي ورود ساير كاربران به سيستم محدوديت زمانى قرار دهيد.

براى اين منظور از منوى
Start گزينه Run را برگزينيد و سپس فرمان cmd را وارد كنيد تا به خط فرمان دسترسى پيدا كنيد. حالا از دستور net user استفاده مى كنيم.اين دستور اگر به تنهائى استفاده شود فهرست كاربران را نمايش مى دهد. اما ما بايستى براى ايجاد محدوديت زمانى از پارامترهاى زير همراه اين دستور بهره گيريم:
net user user-name /time:times اكنون با چند مثال به بررسى بيشتر اين موضوع مى پردازيم: - net user reza /time:M-F,08:00-17:00
در اين مثال كاربرى به نام رضا مى تواند در روزهاى دوشنبه تا جمعه (
Monday to Friday)از ساعت 8 صبح تا ساعت 5 بعد از ظهر واردمحيط ويندوز XP شود.
-
net user ali /time:M,4am-5pm;T-F,8:00-17:00 در اين مثال كاربري به نام على مى تواند دوشنبه ها از ساعت4صبح تا 5 بعدازظهر وارد محيط ويندوز XP شود.
-
net user ahmad /time:all در اين مثال احمد مى تواند در هر ساعتى وارد محيط ويندوز XP شود.
دقت كنيد كه شمابا اين فرمان نمى توانيد كاربرى را پس از اتمام زمان فعاليتش از محيط ويندوز
XP خارج كنيد و فقط مى توانيد براي ورود كاربران محدوديت قرار دهيد.

 

 



شنبه 14 اسفند 1389برچسب:, :: 9:12 ::  نويسنده : کامران

در این ترفند قصد داریم یک قابلیت بسیار جالب ویندوز XP را به شما معرفی کنیم. با استفاده از این ترفند شما میتوانید بدون نیاز به برنامه خاصی و تنها از طریق خود ویندوز برای کاربر دیگر ویندوز که بعدأ به یوزر خودش لوگین میکند پیام بفرستید. شخص دیگر به محض لوگین به اکانت خودش پیام شما رو که برایش ارسال کرده اید دریافت میکند.

بدین منظور:
ابتدا با نام کاربری خودتان در ویندوز
XP وارد شوید.
سپس
Ctrl+Alt+Delete بزنید تا Task Manager ویندوز باز شود.
حالا به تب
Users رفته و روی کاربری که میخواهید برایش پیام بفرستید راست کلیک کنید و ...Send Message را انتخاب نمایید.
اکنون در پنجره باز شده ، در قسمت اول ، عنوان پیام و در قسمت دوم ، متن پیام خودتان را تایپ کنید و در پایان برای ارسال روی دکمه
OK کلیک کنید.
پیام شما ارسال شده است.
حالا کافی است یوزری که برایش پیام ارسال کرده اید به اکانت خودش وارد شود ، در این صورت بلافاصله پس از لوگین پیام شما به شکل یک پیغام خطا ، برای او ظاهر میشود.
لازم به ذکر است هنگام ارسال پیام نمیتوانيد برای یوزری که در آن لوگین کرده اید پیام بفرستید.



سه شنبه 10 اسفند 1389برچسب:, :: 13:29 ::  نويسنده : کامران

 

 Baby Tiger Kissing Mother 1

Tree-Hugging Baby Tiger

برای تماشای بقیه تصاویر زیبای از حیوانات به ادامه مطلب کلیک کنید.

 



ادامه مطلب ...


دو شنبه 9 اسفند 1389برچسب:, :: 12:43 ::  نويسنده : کامران

 



دو شنبه 9 اسفند 1389برچسب:, :: 12:14 ::  نويسنده : کامران

برای تماشای بقیه  تصاویر به ادامه مطلب کلیک کنید.



ادامه مطلب ...


سه شنبه 3 اسفند 1389برچسب:, :: 11:43 ::  نويسنده : کامران

کار مده نفس تبه کار را
در صف گل جا مده این خار را
کشته نکودار که موش هوی
خورده بسی خوشه و خروار را
چرخ و زمین بندهٔ تدبیر تست
بنده مشو درهم و دینار را
همسر پرهیز نگردد طمع
با هنر انباز مکن عار را
ای که شدی تاجر بازار وقت
بنگر و بشناس خریدار را
چرخ بدانست که کار تو چیست
دید چو در دست تو افزار را
بار وبال است تن بی تمیز
روح چرا می‌کشد این بار را
کم دهدت گیتی بسیاردان
به که بسنجی کم و بسیار را
تا نزند راهروی را بپای
به که بکوبند سر مار را
خیره نوشت آنچه نوشت اهرمن
پاره کن این دفتر و طومار را
هیچ خردمند نپرسد ز مست
مصلحت مردم هشیار را
روح گرفتار و بفکر فرار
فکر همین است گرفتار را
آینهٔ تست دل تابناک
بستر از این آینه زنگار را
دزد بر این خانه از آنرو گذشت
تا بشناسد در و دیوار را
چرخ یکی دفتر کردارهاست
پیشه مکن بیهده کردار را
دست هنر چید، نه دست هوس
میوهٔ این شاخ نگونسار را
رو گهری جوی که وقت فروش
خیره کند مردم بازار را
در همه جا راه تو هموار نیست
مست مپوی این ره هموار را
 
برای دانلود فایل صوتی شعر فوق بروی دانلود کلیک کنید.

دانلود



سه شنبه 3 اسفند 1389برچسب:, :: 10:36 ::  نويسنده : کامران

ای دل عبث مخور غم دنیا را
فکرت مکن نیامده فردا را
کنج قفس چو نیک بیندیشی
چون گلشن است مرغ شکیبا را
بشکاف خاک را و ببین آنگه
بی مهری زمانهٔ رسوا را
این دشت، خوابگاه شهیدانست
فرصت شمار وقت تماشا را
از عمر رفته نیز شماری کن
مشمار جدی و عقرب و جوزا را
دور است کاروان سحر زینجا
شمعی بباید این شب یلدا را
در پرده صد هزار سیه کاریست
این تند سیر گنبد خضرا را
پیوند او مجوی که گم کرد است
نوشیروان و هرمز و دارا را
این جویبار خرد که می‌بینی
از جای کنده صخرهٔ صما را
آرامشی ببخش توانی گر
این دردمند خاطر شیدا را
افسون فسای افعی شهوت را
افسار بند مرکب سودا را
پیوند بایدت زدن ای عارف
در باغ دهر حنظل و خرما را
زاتش بغیر آب فرو ننشاند
سوز و گداز و تندی و گرما را
پنهان هرگز می‌نتوان کردن
از چشم عقل قصهٔ پیدا را
دیدار تیره‌روزی نابینا
عبرت بس است مردم بینا را
ای دوست، تا که دسترسی داری
حاجت بر آر اهل تمنا را
زیراک جستن دل مسکینان
شایان سعادتی است توانا را
از بس بخفتی، این تن آلوده
آلود این روان مصفا را
از رفعت از چه با تو سخن گویند
نشناختی تو پستی و بالا را
مریم بسی بنام بود لکن
رتبت یکی است مریم عذرا را
بشناس ایکه راهنوردستی
پیش از روش، درازی و پهنا را
خود رای می‌نباش که خودرایی
راند از بهشت، آدم و حوا را
پاکی گزین که راستی و پاکی
بر چرخ بر فراشت مسیحا را
آنکس ببرد سود که بی انده
آماج گشت فتنهٔ دریا را
اول بدیده روشنئی آموز
زان پس بپوی این ره ظلما را
پروانه پیش از آنکه بسوزندش
خرمن بسوخت وحشت و پروا را
شیرینی آنکه خورد فزون از حد
مستوجب است تلخی صفرا را
ای باغبان، سپاه خزان آمد
بس دیر کشتی این گل رعنا را
بیمار مرد بسکه طبیب او
بیگاه کار بست مداوا را
علم است میوه، شاخهٔ هستی را
فضل است پایه، مقصد والا را
نیکو نکوست، غازه و گلگونه
نبود ضرور چهرهٔ زیبا را
عاقل بوعدهٔ برهٔ بریان
ندهد ز دست نزل مهنا را
ای نیک، با بدان منشین هرگز
خوش نیست وصله جامهٔ دیبا را
گردی چو پاکباز، فلک بندد
بر گردن تو عقد ثریا را
صیاد را بگوی که پر مشکن
این صید تیره روز بی آوا را
ای آنکه راستی بمن آموزی
خود در ره کج از چه نهی پا را
خون یتیم در کشی و خواهی
باغ بهشت و سایهٔ طوبی را
نیکی چه کرده‌ایم که تا روزی
نیکو دهند مزد عمل ما را
انباز ساختیم و شریکی چند
پروردگار صانع یکتا را
برداشتیم مهرهٔ رنگین را
بگذاشتیم لؤلؤ لالا را
آموزگار خلق شدیم اما
نشناختیم خود الف و با را
بت ساختیم در دل و خندیدیم
بر کیش بد، برهمن و بودا را
ای آنکه عزم جنگ یلان داری
اول بسنج قوت اعضا را
از خاک تیره لاله برون کردن
دشوار نیست ابر گهر زا را
ساحر، فسون و شعبده انگارد
نور تجلی و ید بیضا را
در دام روزگار ز یکدیگر
نتوان شناخت پشه و عنقا را
در یک ترازو از چه ره اندازد
گوهرشناس، گوهر و مینا را
هیزم هزار سال اگر سوزد
ندهد شمیم عود مطرا را
بر بوریا و دلق، کس ای مسکین
نفروختست اطلس و خارا را
ظلم است در یکی قفس افکندن
مردار خوار و مرغ شکرخا را
خون سر و شرار دل فرهاد
سوزد هنوز لالهٔ حمرا را
پروین، بروز حادثه و سختی
در کار بند صبر و مدارا را
 
شاعر: پروین اعتصامی

برای دانلود فایل صوتی بروی دانلود  کلیک کنید.

 دانلود



دو شنبه 2 اسفند 1389برچسب:, :: 11:11 ::  نويسنده : کامران

دوست مي بايد در پي بردن و دم فرو بستن استاد باشد: همه چيز را به چشم نبايد ديد. رويايت بايد بر تو فاش كند كه دوست ات در بيداري در چه كار است.((نيچه))

همه قُد قُد مي كنند، اما كيست كه هنوز بخواهد خاموش در لانه بنشيند و تخمها را بپرورد!((نيچه))

زيرك ترين خاموشان نزدِ من روشنان اند و راستان و شفافان. بُن آنان چندان ژرف است كه شفاف ترين آبها نيز آن را فاش نتوانند كرد.((نيچه))

خوش ترين شرارت و هنر نزدِ من همين است كه خاموشي ام آموخته است با خاموش ماندن خود را فاش نكند.((نيچه))

خاموش ترين كلام هايند كه طوفان مي زايند. انديشه هايي كه با گام كبوتر مي آيند جهان را رهبري مي كنند.((نيچه))

در خاموش ترين گاه [ =زمان ] شب است كه شبنم بر سبزه فرو مي نشيند.((نيچه))

هستند كساني كه در مرداب شان نشسته اند و از ميان نيزار مي گويند: «فضيلت، همانا خاموش در مرداب نشستن است! »((نيچه))

لطفاءً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب کلیک کنید.



ادامه مطلب ...


دو شنبه 2 اسفند 1389برچسب:, :: 11:4 ::  نويسنده : کامران

شجاع آن كسي است كه ترس را مي شناسد، اما بر ترس چيره مي شود؛ آن كه مغاك [= گودنايِ ژرف و هولناك ] را مي بيند، اما با غرور؛ آن كه مغاك را مي بيند، اما با چشمانِ عقاب؛ آن كه با چنگالِ عقاب مغاك را مي چسبد شجاع است!((نيچه))

هميشه چه كم اند آناني كه دلهاشان بي باكي و بازيگوشي ديرپاي دارد و جانشان نيز شكيبا مي ماند. جز اينان دگر همه بيم داران اند.((نيچه))

اِعمال قدرت، زحمت دارد و مردانگي مي خواهد؛ اين است كه بسياري، حق مسلم و ثابت خود را جاري نمي كنند.((نيچه))

اگر مقايسه هاي بي پروا دليل سبك سري ( خواست كينه توزانه ) نويسنده نباشند، پس به يقين، دليل خيال خسته و درمانده ي او هستند.((نيچه))

تنها با دست نمي نويسم: پا نيز، همواره، همراهي نويسنده را مي خواهد. استوار، آزاد و دلير مي دَوَد، گاهي بر دشت، گاهي بر كاغذ.((نيچه))


لطفاءً برای خوانده بقیه به ادامه مطلب کلیک کنید.



ادامه مطلب ...


دو شنبه 2 اسفند 1389برچسب:, :: 10:58 ::  نويسنده : کامران

شرارتم شرارتي خندان است و خود را در زير چفته هاي [ = چترهاي ] نسترن و چَپَرهاي [ =شاخه هاي درهم ] سوسن در خانه ي خويشتن مي يابد؛ زيرا در خنده شرارتها همه نزد يكديگر گرد مي آيند، اما خجستگي خنده آن را قدسي و آمرزيده مي دارد.((نيچه))

دروغ باد ما را هر حقيقتي كه با آن خنده اي نكرده ايم!((نيچه))

من هرگز او را و خنده اش را باور ندارم هرگاه كه زبان به بدگويي از خود مي گشايد.((نيچه))

شايد من بهتر مي دانم كه چرا بشر تنها حيواني است كه مي خندد؛ تنها انسان است كه به شدت رنج مي برد و ناگزير است خنده را بيافريند.((نيچه))

عشق، خطري است در كمين تنهاترين كس، عشق به هر چيزي كه زنده باشد و بس! براستي؛ خنده آور است جنون و فروتني من در عشق!((نيچه))

اين تاج مرد خندان، اين تاج گل سرخ را من خود بر سر نهادم. من خود خنده ي خويش را مقدس خواندم. بهر چنين كاري هيچ كس ديگر را امروز چندان كه بايد نيرومند نيافته ام.((نيچه))

حرف كساني كه مي گويند عشق به دور از خودخواهي است خنده دار است؛ زيرا همه چيز طبق خواست قدرت ما است.((نيچه))


لطفاءً برای خوانده بقیه به ادامه مطلب کلیک کنید.



ادامه مطلب ...


دو شنبه 2 اسفند 1389برچسب:, :: 8:16 ::  نويسنده : کامران

به جاست از سر حسرت آه بكشيم كه برخي با استعدادشان مي توانند ژرفترين ادراك ها را از احساس هاي خويش بيرون آورند، حال آنكه افرادي مانند ما با ترديد رنج آور و تلاش هاي مداوم مي تواند به آن راه پيدا كند.((زيگموند فرويد))

اگر نمي توانيم همه ي رنجها را از بين ببريم، [ دست كم ] مي توانيم برخي از آنها را از بين برده و برخي ديگر را آرامش بخشيم.((زيگموند فرويد))

هيچ گاه در برابر رنج، بي شرم تر از زماني كه عشق مي ورزيم و هيچ گاه ناكام تر از زماني كه ابژه ي عشق را از دست مي دهيم نيستيم.((زيگموند فرويد))

ما به طنز نيازمنديم، زيرا هرچه بزرگتر مي شويم اين آمادگي را پيدا مي كنيم كه افرادي ترشروي و غمگين شويم، اما بچه ها به راحتي مي خندند.((زيگموند فرويد))

رنجور را چشم بر گرفتن از رنج خويش و به فراموشي سپردن خويش لذتي مستانه است.((نيچه))

لطفاءً برای خواندن بقیه به ادامه مطلب کلیک کنید.



ادامه مطلب ...


 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب